جدول جو
جدول جو

معنی علی میمندی - جستجوی لغت در جدول جو

علی میمندی
(عَ یِ مَ مَ)
ابن احمد میمندی. مکنی به ابوالحسن. وی از اهالی میمند بود و آن قریه ای است به فارس، نزدیک فیروزآباد. ابوالحسن علی بن احمد وزیر سلطان غازی محمود بن سبکتکین، و نویسنده ای ماهر و مدبر بود و احوال او در تاریخ یمینی آمده است. و ابوبکر ابن العمید این ابیات را در هجو او دارد:
یا علی بن احمد لا اشتیاقا
و انا المرء لااحب النفاقا
لم أزل أکره الفراق اًلی أن
نلته منک فارتضیت الفراقا
حسبنا بالخلاص منک نجاحا
و کفی بالنجاه منک خلاقا.
(از تاج العروس ذیل مادۀ مند)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عُ لَ)
دهی است از دهستان میمند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، که مشهور به ’ده بالا’ است. رجوع به ’ده بالا’ شود. (از فرهنگ جعرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ مو)
ابن عبدالله بن عمران قرشی مخزومی شیعی میمونی. مکنی به ابوالحسن. فقیه و اصولی قرن چهارم هجری قمری بود و در سال 400 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- الرد علی أهل القیاس. 2- کتاب الحج. (از معجم المؤلفین از کتاب الرجال نجاشی ص 190 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 688 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 555 و ج 2 ص 288)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ یَ مَ)
ابن سلیمان یمنی. از علمای شیعۀ اسماعیلیه در یمن. او راست: لب المعانی المحجوبه التی هی من فضل اهل الفضل موهوبه، که در سال 1286 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از الاعلام زرکلی)
ابن احمد بن مکابر شظبی یمنی. متوفی در صنعاء در ربیعالاّخر سال 907 یا 909 هجری قمری او راست: شرح بر عمده. (از معجم المؤلفین)
ابن احمد بن اسعد بن ابی بکر بن محمد بن عمر بن ابی الفتوح بن علی بن ابی الفتوح بن علی بن صبح اصبحی یمنی. ملقب به ضیأالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی اصبحی شود
ابن محمد بن ابی بکر بن ابراهیم بن ابی القاسم بن عمر بن احمد بن ابراهیم بن محمد بن عیسی بن مطیر حکمی یمنی شافعی. مشهور به ابن مطیر. رجوع به علی حکمی شود
ابن ابی بکر بن محمد بن علی بن محمد بن شداد برعی ابیاری زبیدی یمنی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی برعی شود
ابن محمد بن علی بن محمد بن علی بن عبدالله یمنی صنعانی حنبلی. مشهور به ابن شوکانی. رجوع به علی شوکانی شود
لغت نامه دهخدا